شیرین زبونی های کودکم 8
بعد از قریب به یک ساعت آب بازی می خوام پسرک رو از حموم بیارم بیرون که پاشو می کوبه به کفهای توی تشت:می خوام خوردشون کنم ......بعد از کمی بازیه دوباره و ریش درست کردن با کفها به مشت پر از کفش فوت می کنه: کفا رو قاچ کردم مامان و بابا اومدن خونمون متین رو به من: اینا مهمونن؟ من:بله مامان متین: پس برم میوه بیارم!!!! بعد از کلی صحبت راجع به این که پسرجان ملق زدن کار خطرناکیه خوب نیست و.. متین:ملق بزن من: نمی تونم متین: بیا کمکت کنم ملق بزنی!!!!!! دیر وقته از وقت خواب پسرکم گذشته دراز کشیدم اونم نامردی نمی کنه و هر جور ژانگولر بازی بلده در میاره تا از سر و کله م بالا بره خوابم میاد و سر درد دارم واکنشی نشون نمی دم ... آقای ...
نویسنده :
پرنیان
9:05